TI - PT - JOURNAL ARTICLE TA - publij.ir JN - publij.ir VO - 23 VI - 3 IP - 3 4099 - http://publij.ir/article-1-1923-fa.html 4100 - http://publij.ir/article-1-1923-fa.pdf SO - publij.ir 3 AB  - عنوان فوق شعار سومین کنگره متخصصان علم اطلاعات در سازمان اَسناد و کتابخانه ملی در تاریخ 14 و 15 آبان 1396 بود که من در جلسه افتتاحیه آن مطالب زیر را بیان کردم. داستان سخنرانی من از اینجا شروع شد که به دبیر محترم علمی پیشنهاد کردم با توجه به اینکه من شاهد موفقیت‎ها و شکست‎هایی در این رشته بوده‎ام علاقه‎مندم در موضوع آسیب‌شناسی و آسیب‎پذیری علم اطلاعات و دانش­شناسی سخنانی ارائه کنم. پاسخ دریافتی من این بود که چون موضوع حفظ و اشاعه میراث مکتوب، میراث دیجیتال است بهتر است در این موضوع صحبت شود و من هم چنین کردم. در این سخنرانی اشاره کردم که نظر به اینکه کنگره مربوط به متخصصان علم اطلاعات است، با توجه به عناوین جلسات تخصصی اعلام شده آن که در این دو روز برگزار می‎شود چند موضوع مورد غفلت قرار گرفته است که به نظر من لازم است تا در کنگره‎های بعدی مورد توجه قرار گیرد: اول توجه به مبانی نظری است که با توجه به اینکه این حوزه از فقر مبانی نظری رنج می‎برد، باید در این زمینه کار شود. همچنانکه در دنیا هم افرادی چون باکلند و باد و یورلاند و بقیه به شدت کار می‎کنند. در چند سال گذشته سمیناری در مبانی نظری درکتابخانه ملی برگزار شد که لازم است استمرار یابد. اگرچه در این زمینه کمتر کارشده است ولی علاقه‎مندان خاص خود را دارد. موضوع دوم توجه به ربط این رشته با اَسناد بالادستی و حوزه‎های متناظر آن است. اطلاع و اطلاع‎رسانی و به‎ویژه با نام جدید رشته، علم اطلاعات و دانش‎شناسی دارای برد وسیعی است که معلوم نیست مسئولان و تصمیم‎گیرندگان تا چه اندازه با آن آشنا هستند و چون در این باره چیزی نمی‎دانند هویت آن مورد غفلت آنها قرار می‎گیرد. این نه تنها به مسئولان برمی­گردد بلکه به خود داعیه‎داران این رشته نیز مربوط می‎شود که نمی‎دانند فی‎الواقع از چه دفاع می‎کنند. آیا مانند آچارفرانسه هستند که به درد هرکاری می‎خورند و یا خدمتگزاری هستند که باید نگاه کنند مردم در حوزه‎های مختلف علمی و اجتماعی چه می‎خواهند تا خواسته‎هایشان را برآورده کنند و یا اینکه خود واجد اصالتی هستند که می­توانند بین حوزه‎های دیگر از خود دفاع کنند. دیویی اعتقاد داشت که کتابداران حافظان نظم موجود و دروازه‎بانان اطلاعات‎اند و آنها را نشاید که در متن ورود پیدا کنند. اما تردینیک[1] (1395) می‎گوید کتابداران برای ادامه حیات علمی و کاری باید خود را بازتعریف کنند و در متن ورود پیدا کنند و دستیار محققان باشند و یا اینکه سرگرم استفاده از ابزارهای جدید پژوهش با توجه به گستردگی آن باشند و متقاضیان را در استفاده از آنها آموزش دهند. سوم اقتصاد اطلاعات است که هیچ حوزه‎ای بهتر از رشته ما نمی‎تواند عهده‎دار آن شود و چنانچه متخصصان ما با اقتصاد اطلاعات آشنا باشند با ضمیمه شدن مدیریت به آن می‎توانند نواقصی را بپوشانند تا شاید در تصمیم‎گیری­ها، مدیریت کلان در این رشته به صاحبان اصلی آن واگذار شود. آینده‎پژوهی و نظائر آن باز از مواردی است که باید در دستور کار کنگره‎های بعدی باشد. نکته بعد اینکه فضای مجازی بسیار مهم است. الان ما اغلب کارهایمان را از طریق فضای مجازی انجام می‎دهیم و این واقعیت است و هرگز نمی‎تواند مجاز در برابر حقیقت باشد. به نظر می‎رسد ترجمه این اصطلاح به فارسی درست نیست و نمی‎تواند این حقیقت و یا واقعیت در زندگی را منعکس کند. می‎گویند چه بسا تا چند سال دیگر ما در دنیا 30 میلیارد قطعه هوشمند داشته باشیم که ناگزیر از استفاده آنها در زندگی هستیم و لذا چطور می­توانیم آن را مجازی بنامیم؛ ما هم اکنون بسیاری از مکاتباتمان و معاملاتمان در فضای به اصطلاح مجازی انجام می‎شود. از این رو لازم است به فکر واژه‎ای جایگزین باشیم. این اصطلاح ترجمه virtualهم نیست زیرا این کلمه در انگلیسی از قدرت و استحکام و خوبی و مانند آن خبر می‌دهد و ما چرا آن را به مجاز تعبیر کنیم. بنابراین چون حوزه ما سر و کار زیادی با این فضا دارد چه خوب است که به فکر واژه جایگزین باشیم و امید است واژه‎ای مناسب پیدا شود. مانند فضای رقومی، فضای نوری، بستر دیجیتال و یا بستر رقومی و یا آئینه الکترونیک یا فضای هوشمند و یا هر پیشنهادی دیگر. نکته سوم عنوان کنگره است: «حفظ و اشاعه میراث مکتوب؛ میراث دیجیتال» که در آن حفظ و اشاعه میراث مکتوب مشخص است اما حفظ و اشاعه میراث دیجیتال قدری ابهام دارد و باید رفع ابهام شود. البته ما منابع غیرمکتوب درگذشته داریم که باید آنها را حفاظت کنیم ولی آیا آنها دیجیتال نامیده می‎شوند و یا منظور این است که از این به بعد هر چه دیجیتال می­شود را باید حفظ کنیم و در این صورت آیا آنچه را اکنون خلق می‎کنیم می‎توانیم میراث بنامیم؟ که خود قابل تأمل است و یا اینکه منظور محمل (فرمت)هایی است که به سرعت عوض می‎شود و ما باید در انتقال دانش موجود در هر نسلی از فناوری به نسل دیگر دقت لازم را بنمائیم و در این صورت سخت به فناوری رایانه و مانند آن نیازمندیم. و یا منظور رقابت‎های سالم و ناسالمی است که در محیط دیجیتال به وجود می‎آید و آیا حفظ و اشاعه از این موارد منظور است؟ البته این نکته حاوی پیامی است که ما هر چه در زندگی تولید کنیم روزی سرانجام میراث خواهد شد و ممکن است به نفع ما و یا به ضرر ما تمام شود. این نکته یادآور این آیه شریفه است که «ما یَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلاّ لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ» (سوره ق، آیه 11) یعنی هر گفتار و یا ایما و اشاره و نگاه ما ممکن است روزی تاریخ‎ساز شود پس باید بنگریم که چه می­کنیم و چه می­گوئیم. نکته بعدی محیط دیجیتال و ربط آن با محیط‎های قبلی است که عده‎ای چون تافلر، تیلور، مک‎لوهان و لیوتار و کاستلز و ... آن را گسستی بنیادی از دنیای قبل به حساب آورده‎اند و گفته‎اند که پدیده دیجیتال ماهیتی دارد که با دنیای قبل هیچ ارتباطی ندارد ولی جالب است که تردینیک در کتاب بستر‎های اطلاعات دیجیتال آن را امتداد دنیای خطی دانسته است. او گفته است همچنانکه دنیای خطی متن­محور بوده و همه علاقه‎مندان به علم در نسخه خطی در کنار هم به اظهارنظر می‎پرداختند و این شامل شارح، حاشیه‎نویس، منتقد و حتی مرصع و مُذهّب بود، در عالم مدرن اصالت به مؤلف تعلق گرفت و همه اظهارنظرکنندگان را پراکنده کرد اما در دنیای دیجیتال مجدداً این ارتباط برقرار شده و هرکسی می‎تواند حول متن اظهارنظر کند. برچسب­گذاری مردمی یک نوع مشارکت در متن است. منتها فرقی که این دو محیط دارند این است که در دنیای خطی معمولاً افراد مرتبط و صاحب‎نظر در کنار نسخه اضافاتی داشتند ولی در دنیای دیجیتال این محدودیت نیست و هر کس ممکن است به خود اجازه دهد که هر چه می‎خواهد بگوید و بنویسد. تفاوت دیگر می­تواند در اظهارنظرهای عالمانه و یا گاه بی‎ربط باشد. در محیط خطی معمولاً افراد صاحب‎نظر درباره موضوعات اظهارنظر می‎کردند ولی در دنیای دیجیتال ممکن است هر کسی به خود حق دهد که هر چه می‎خواهد بنویسد و موجب تشویش اذهان شود و یا به تحریف و دستبرد متوسل گردد. البته در دنیای خطی هم گاهی اوقات اظهارنظرهای بی­جا دیده می‌شود. گویند کسی قرآن تلاوت می‎کرد، رسید به این آیه: «شَغَلَتْنَا أَمْوَالُنَا وَأَهْلُونَا» (فتح، آیه 7). به این معنا که اموال و خانواده، ما را مشغول کرده است. با خود گفت در قرآن نباید غلط باشد پس «شغلتنا» باید بشود «شدُرُسنا». قلت و کثرت مراجعه یکی دیگر از موارد اختلاف بین این دو محیط است و پایداری و ناپایداری هم می‎تواند تفاوتی محسوب شود. نکته دیگری که در این زمینه قابل توجه است این است که در دو محیط مسئولیت با کیست؟ در محیط میراث مکتوب قطعاً بخش عمده در اختیار کتابداران و یادمانه‎وران (آرشیویست‎ها) است. اما در میراث دیجیتال قطعاً حوزه‎های مختلف باید با هم همکاری کنند. می‎توان گفت که علوم رایانه بسترسازی می‎کند و علوم اطلاعات و دانش‎شناسی دسترس‎پذیری، و راه را برای محتوا آماده می‎نماید و علوم تاریخی به معنای عام آن (یعنی تاریخ همه رشته‎ها اعم از سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و غیره) تحلیل محتوا می‎کند؛ پس سه گروه باید با هم همکاری کنند. یکی از ایرادهایی که به طبقه‎بندی و نمایه‎سازی وارد می‎کنند این است که آنها بر اساس حفظ ارزش‎های موجود نمی‎توانند آنچنان که باید محتوا را دسترس‎پذیر کنند و لذا درباره­گی (aboutness) نمی‎تواند واقعیت را آنچنان که باید بنمایاند. لذا آنها خُرد می‎کنند، دیجیت می‎کنند و معنا را نابود می‎کنند. پس نمایه‎ساز باید به خیلی از مسائل اشراف داشته باشد؛ حتی با تاریخ آشنا باشد، با مخاطبان هم آشنا باشد و خواست آنها را بداند. بدیهی است که این نشانه‌ها در نمایه‎سازی و رده‎بندی کلیت معنا را منتقل نمی‎کند. اِشکال نوع نگاه فعلی به اطلاعات در طریق انتقال معنا نیست و با آن منافات دارد. کلیت انتقال معنا شامل حال و هوا، موقعیت، محیط و خیلی چیزهای دیگر می‎شود. و نکته آخر در تفاوت بین دو فضای مکتوب و فضای به اصطلاح مجازی در هویت­ساز بودن در مقابل هویت براندازی دومی است که نسبت به فضای مکتوب بسیار متفاوت است. این بدان معنا است که در محیط مجازی شخصیت افراد به سرعت می­تواند تخریب شود همچنانکه می‎تواند بسیاری از افراد ناسالم را هم جزو افراد خوب جا بزند. به هر حال برای خوب برگزار شدن کنگره متخصصان علم اطلاعات و دانش‎شناسی در سال‎های آینده آروزی توفیق دارم. CP - IRAN IN - LG - eng PB - publij.ir PG - 295 PT - quantitative YR - 2017