TY - JOUR JF - publij.ir JO - Research on Information Science and Public Libraries VL - 21 IS - 1 PY - 2015 Y1 - 2015/6/01 TI - Editorial TT - سخن سردبیر: این حوزه برای بقا به تخصص نیاز دارد N2 - آموزش در طول حیات خود از آموزش عمومی و همگانی به تخصصی شدن گراییده است. ظهور حوزه‎های متنوع علمی و متعاقب آن فن‎آوری‎های پیچیده برای جلب رضایت مردم، رفع عطش ماجراجوئی‎های علمی و فنی و رقابت با انگیزه‎های گوناگون، بشر را به ارتقاء سطح آموزش وادار نموده است. رشته‎های علمی از دو جهت به هم می‌بالند: از یک جهت، ارتباط نزدیک‎تر آنها به پاسخ‎گوئی به نیاز واقعی انسان‎ها و از جهت دوم، توفیق در حل مسائل پیچیده و امکان بهره‎گیری از آنها. البته این داوری فارغ از این است که آیا افراد و جوامع، تحت تأثیر خودخواهی‌ها، سودجوئی‌ها و حتی ماجراجوئی‌ها تا چه اندازه در این تخصص‌گرائی موفق بوده و یا موفق عمل کرده‎اند و اینکه آیا حاصل‎جمعِ کاریِ آنها به سود بشر و سعادت او منجر گشته است یا خیر. نمونۀ بسیار روشن برای ارزیابی درست در این مورد، محیط‎زیست است که مربوط به همه انسان‎ها می‎شود و آثار شوم این بی‌رویه عمل کردن، علیرغم ادعای متخصصان، مبنی بر توجه به مسائل علمی و پژوهشی، همه را به تفکر واداشته است و چنانچه بیش از این پیش رود، تر و خشک را می‎سوزاند. داشتن تخصص و مهارت، ضرورت همۀ زمان‎ها بوده است. همۀ فلاسفه در تعلیماتشان به این اشاره کرده‎اند. وقتی حکمت عملی شامل تدبیر منزل و سیاست مدن می‎شود معلوم است که برای انجام موفق آن تخصص لازم است. پیامبران هم در عین حالی که به صفای باطن و سلامت نفس تأکید داشته‎اند بر کارآیی و تخصص هم پای فشرده‎اند و از پیروان خود خواسته‎اند تا کاری را نمی‎دانند قبول نکنند و یا اگر کسی بداند فردی بهتر از او برای یک پُست وجود دارد، جائز نیست آن را قبول کند. علی علیه‎السلام در نامۀ جاودانۀ خود به استاندار مصر می‌گوید: ثُمَّ انْظُرْ فِی أُمُورِ عُمَّالِکَ فَاسْتَعْمِلْهُمُ اخْتِبَاراً .... وَ تَوَخَّ مِنْهُمْ أَهْلَ التَّجْرِبَهِ وَ الْحَیَاءِ مِنْ أَهْلِ الْبُیُوتَاتِ الصَّالِحَهِ. یعنی سپس در کار عاملان خود بیندیش و پس از آزمودن، به کارشان بگمار و به میل خود و بی مشورت دیگران به کاری مخصوصشان مدار... و عاملانی این‎چنین را در میان کسانی جو که تجربت دارند و حیاء، از خاندان‎های پارسا (نهج‎البلاغه، 1374). در این سخن، دو عنصر اختبار (آزمودن به لحاظ خبرگی) و تجربت، حاوی پیام مهمی در این زمینه است. امروز با تنوع رشته‎ها و فعالیت‎های جاری در زندگی و افزایش رقابت‎ها، ضرورت تخصص و کسب مهارت بیشتر شده است. از چانه‌زنی در مسائل سیاسی و یا قراردادهای بازرگانی گرفته تا امور نظری محض چون فلسفه، و منطق و جامعه‎شناسی، همه نیاز به تخصص دارند. تصدی پست‎های حساس، در جوامعی که به کار بها می‌دهند در گرو تربیت نیروهای متخصص است. با آن‎که وضعیت فعلاً در دنیای امروز چنین است و گوئی بشر قصد ندارد خود را اصلاح کند و ماجراجوئی را به نفع مصالح همۀ انسان‎ها کنار بگذارد و خسارت‎های به‎وجود آمده را ترمیم کند و تهدیدها را به فرصت بدل سازد، ولی به ‌هر حال تخصصی‎شدن یکی از ویژگی‎های حوزه‎های علمی امروز است. علم اطلاعات و دانش‎شناسی (کتابداری و اطلاع‎رسانی سابق) در حد اعلای خود، تا کنون بر افزایش دانش عمومی پای فشرده که آن، تأمین نیاز‎های اولیۀ انسان‎ها در مسیر تحقیق و توسعه بوده است. اما نسبت به تخصصی شدن و متخصص تحویل دادن کمتر رغبتی نشان داده است. شاید بخشی از این قضیه به ماهیت رشته و بخش دیگر به تلقی جامعه از آن مربوط می‎شود. در قسمت اول، اغلب، ماهیت این رشته را تربیت افرادی برای فراهم‎آوری منابع به صورت کلان تلقی می‎کرده‎اند بی آن‎که توجهی به شناسائی نیازهای ضروری جامعه و به ویژه متخصصان برای اجرای پروژه‎های علمی و فنی داشته باشند. از این رو، متقاضیان نه برای امور تخصصی و اجرای طرح‎های توسعه‎ای، بلکه به‎دلیل افزایش معلومات عمومی و یا پرکردن ساعات فراغت به کتابخانه‎ها می‎نگریسته‎اند و انتظارشان از کتابداران هم حداقلی بوده است (بنگرید به فدائی، 1391)). همچنین کتابخانه اگر مهم بوده است نه به دلیل ارتباط ضرورت‎های اجتناب‎ناپذیر برنامه‎های توسعه‎ای بدان، بلکه به‎دلیل حفظ وجهه و نمایش قدرت و بنیۀ کلی علمی و پژوهشی به‎عنوان سرمایه‎های تقریباً راکد بوده است. از این رو حتی می‎بینیم مدیریت این مجموعه‎ها را اغلب به دارندگان تخصص این حوزه هم واگذار نکرده‎اند. به همین دلیل برنامه‎ریزان درسی نیز به جای توجه به تخصص در سطح بالا برای این رشته به فکر پرورش نیروهائی بوده‎اند تا در عالی‎ترین سطح خوش‌بینی، اغلب نیاز عمومی را بر طرف کنند. شما اگر به بسیاری از رشته‎های علمی و نیز رشته‎هائی که به نوعی با این حوزه قرابت دارند بنگرید خواهید دید که در تربیت نیروی انسانی به تخصص توجه کرده‎اند و در سطح کارشناسی‎ارشد و دکتری هر کس گرایش خاصی را متناسب با نیاز جامعه در پیش گرفته است. اما در حوزۀ ما چنین نبوده است. فارغ‎التحصیلان دکترای این حوزه علیرغم انتخاب موضوعات متنوع برای رسالۀ دکتری، باز هم به آنها به چشم کتابدار و یا فارغ‎التحصیل عمومی علم اطلاعات و دانش‎شناسی نگاه می‎شود و خودشان هم انتظاری بیش از این ندارند. در حالی‎که امروزه تنوع نیازمندی به این حوزه در سطوح مختلف ایجاب می‎کند تا دو باره برای آن برنامه‎ریزی صورت گیرد. من در آغاز دورۀ قبلی کمیتۀ برنامه‎ریزی علم اطلاعات و دانش‎شناسی در وزارت علوم، تحقیقات و فن‎آوری، مطرح کردم که حوزۀ علم اطلاعات و دانش‎شناسی چنانچه بخواهد بماند و در بین سایر رشته‎ها سری و سامانی داشته باشد و با توجه به هجمۀ روزافزون فن‎آوری که معلوم نیست آینده‎ای برای بعضی رشته‎ها بگذارد، ضروری است اقداماتی جدی انجام دهد. در دورۀ جدید هم، لازم دیدم مطالب قبلی را با بیانی دیگر مطرح کنم و مصراً درخواست کنم که برای بقاء این حوزه برنامه‌ریزی راهبردی انجام شود. به نظر من این رشته دارای توانمندی‎هائی است که اگر جنبۀ تقلید صرف از خارج را وانهد و آن را صرفاً در قالب فن‎آوری نبیند و به جای آن فن‎آوری را به خدمت بگیرد، می‎تواند به خوبی دارای طرح‎هائی جامع باشد تا هم استادان و هم دانشجویان با نگاهی روشن به آینده بنگرند. بدیهی است طراحی‎های آموزشی و برنامه‎های درسی باید با بازار کار تناسب داشته باشد و با مقامات ذیربط برای انجام این هماهنگی، ارتباط تنگاتنگ برقرار کند. این حوزه باید برنامه‎های درسی‎اش به گونه‎ای باشد تا در سطح دکترا تخصص‎پرور باشد به این معنا که معلوم باشد فارغ‎التحصیل دکترای ما در چه حوزه‎ای تخصص پیدا کرده است و برای رسیدن به این هدف باید برنامه‎های درسی از دوره کارشناسی تا دکترا، همانند هرمی باشد که در قاعده، دروس عمومی و مشترک لحاظ شود تا نیازهای پایۀ جامعه را برآورده کند و در دورۀ دکتری برای مدیریت راهبردی در حوزه های گوناگون تخصص را به دست آورد. به عنوان مثال، تخصص مدیریت کتابخانه‎های عمومی نه برای این که فرد فقط شاغل در کتابخانۀ عمومی باشد، بلکه در مورد چگونگی اداره و تغییر و تحول آنها، دارای نظر و فکر راهبردی باشد و بتواند در سطح خُرد و کلان نقش فعال ایفا کند و لذا لازم است که با فرهنگ عمومی و جامعه‎شناسی و مواردی مانند آن به خوبی آشنا باشد. البته اجرای درست به‌این بستگی دارد که ما تمهیدات لازم را فراهم آوریم و دسته‎بندی‎هایی منطقی برای کتابخانه‎ها داشته باشیم. به‎عنوان مثال کتابخانه‎ها باید درجه‎بندی شوند تا فارغ‎التحصیلان در سطوح مختلف بتوانند مشاغل مرتبط با سطح تحصیلات خود را بیابند. پیشنهاد زیرنمونه‎ای از این سطح‎بندی است که البته می-تواند مورد نقد و بررسی هم قرار گیرد: - کتابخانه‎های درجه یک: همانند کتابخانۀ ملی، مجلس، آیت‎الله مرعشی، آستان قدس رضوی و... و کتابخانه‎های مرکزی دانشگاه‌های جامع و یا دانشکده‎های قدیمی مثل ادبیات و حقوق؛ - کتابخانه‌های درجۀ دو: مثل کتابخانه‎های دانشکده‎ای و کتابخانه‎های مرکزی دانشگاه‎های کوچک؛ - کتابخانه‌های درجۀ سه: مثل کتابخانه‎های عمومی و دانشکده‎ای کوچک. انتظار از فارغ‎التحصیلان کارشناسی این است که آنان برای تصدی شغل کتابدار در کتابخانه‎های درجۀ یک و دو و مدیریت در کتابخانه‎های درجۀ سه آماده باشند. از فارغ‎التحصیلان ارشد باید انتظار داشت که بتوانند مدیریت کتابخانه‎های درجۀ دو و مدیریت تجزیه و تحلیل اطلاعات را به عهده گیرند و یا تحلیلگر سیستم باشند. در آخر، فارغ‎التحصیلان دکتری باید بتوانند کرسی‎های تدریس و نظریه‎پردازی و مدیریت راهبردی در کتابخانه‎های بزرگ و نهادی را عهده‎دار شوند و با توجه به اسناد بالادستی کشور بتوانند معضلات موجود فرهنگی را در رابطه با کتاب و خواندن و مانند آن مدیریت کنند. در هر حال، رئوس این هرم‎های تخصصی به نظر من عبارتند از موضوعات زیر: 1. مدیریت دانش؛ 2. مدیریت کتابخانه‎های عمومی (از جمله کتابخانه‎های دیجیتال، و مساجد)؛ 3. مدیریت کتابخانه‎های دانشگاهی (از جمله کتابخانه‎های دیجیتال)؛ 4. مدیریت کتابخانه‎های آموزشگاهی (از جمله کتابخانه‎های دیجیتال)؛ 5. مدیریت فن‎آوری اطلاعات (بازیابی اطلاعات)؛ 6. سیاست علم و فن‎آوری (ادامۀ علم‎سنجی)؛ 7. مدیریت یادمانه‎ها (آرشیو) و نسخ خطی (مدیریت میراث فرهنگی)؛ 8. مدیریت نشر و فراهم‎آوری؛ 9. مدیریت تهیه و تدوین منابع (دائره‎المعارف‎نگاری و مانند آن)؛ 10. تاریخ و فلسفۀ اطلاعات؛ 11. اقتصاد اطلاعات؛ 12. مدیریت بازاریابی و کارآفرینی؛ 13. مدیریت خدمات و اشاعه اطلاعات؛ 14. و ... . البته در آینده بعضی موارد فوق مثل مورد 7 و 12 می‎توانند جدا شوند. اگر به عناوین فوق‎الاشاره توجه شود خواهیم دید که انتظار ما و نیز جامعه از متخصصان این حوزه این است که در همۀ موارد فوق صاحب‎نظر باشند؛ اما درعین‌حال، در زمان فعلی، فارغ‎التحصیلان ما به‎خوبی می‎دانند که اگرچه در همۀ این زمینه‎ها مقدار کمی‌ می‎دانند؛ اما در هیچ‎یک از آنها به‎طور کامل صاحب‎نظر نیستند. بدیهی است که انجام موفق این کار، می‎طلبد که کمیته‎هائی برای تدوین برنامه‎ها به وجود آید و ضمن هماهنگی با هم، برای ارتقاء حوزه و معنادهی به شاغلان و دانشجویان به-طور هدفمند تلاش کنند و از همۀ صاحب‎نظران و علاقه‎مندان کمک گیرند. همچنین لازم است تا همۀ دانشگاه‎هائی که دورۀ دکتری دارند برای کمک به این برنامه و تربیت نیروهای لازم همکاری صمیمانه و غیررقابتی نمایند و از سایر گروه‎ها هم برای تکمیل برنامه‎ها یاری بطلبند. در این صورت، برنامه‎ریزی‌های راهبردی، تربیت استاد، تعیین مشاغل مرتبط، تدوین متون لازم و فراهم‎آوری تجهیزات مناسب اولویت‎های این حوزه خواهد بود. منابع علی ابن ابیطالب (1374). نهج‎البلاغه. گردآوری سید رضی. ترجمۀ سید جعفر شهیدی. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی. فدائی، غلامرضا (1391). کارکردهایی جدید برای کتابخانه‎ها و مراکز اطلاع‎رسانی. تحقیقات اطلاع‎رسانی و کتابخانه‎های عمومی، 18 (1)، 7-24. SP - 7 EP - 11 AU - fadaie, Gholamreza AD - UR - http://publij.ir/article-1-1386-fa.html ER -